سینمانیوز: همزمان با انتشار نسخه بلوری فیلم TENET آخرین ساخته کریستوفر نولان واکنش های مثبت و منفی زیادی به این فیلم نشان داده شده است
و می توان گفت تحلیل ها نسبت به این فیلم به صفر و 100 نزدیک هستند و مخطابین و منتقدان یا فیلم را دوست دارند یا ندارند!
در مقاله زیر به قلم خانم فاطمه فریدن تحلیلی بر نجوه پینش داستان و عملکرد قهرمان های فیلم داشته ایم :
تحلیلی بر نحوه چینش داستان و عملکرد قهرمانهای فیلم TENET(عقیده)
فاطمه فریدن
مواجهه با خود و دیگری
فیلم TENET بیش از آن که بر دانشِ اکتسابی مخاطبان از علم فیزیک مرتبط باشد، بر فرمولی تحت عنوان «فریب» متکی است. این فیلم که تاکنون با عناوین مختلفی مانند «عقیده» و «انگاشته» در ایران ترجمه شده است، همانند سایر آثار نولان فضایی فرازمینی و تخیلی را مقابل روی بیننده قرار میدهد؛ فضایی که تلویحا روی سوژه دستکاری در زمان متمرکز شده است.
شخصیتهای این فیلم طی روایتی طولانی و ظاهراً پیچیده، طبق شواهد موجود در نقاط مختلف فیلم، درصدد یافتن پدیدهای به نام پلوتونیوم(عنصر مرتبط با معکوس کردن زمان) در زمان حال هستند. سردسته این گروه نیز شخصی سیاهپوست است که پافشاری مستمری جهت به دست آوردن آن عنصر عجیب و غریب و درعین حال منحصربفرد دارد. در مقابل آنان، شخصیتی به نام آندره سیتور حضور دارد که با مرگ، تخریب یا نابودی اش به تعبیری عمر دنیا و همه انسانهای ساکن روی کره زمین پایان مییابد.
اتفاقی که نولان به شکلی هوشمندانه در این مسیر رقم میزند، پیش از هر مورد دیگری، گریز از داستانگویی است. این شگرد چشمگیر و تماشاگرپسند که بر حسب تجربه در مابقی آثار فیلمساز نیز مورد توجه قرار گرفته است، در اینجا نیز به شکلی فراگیر مخاطب را درگیر خود میکند. به عبارت دیگر فضای موهوم و ناشناختهای که فیلمساز با گنجاندن علوم فیزیکی مانند معکوس شدن زمان و آنتروپی(کاهش و بینظمی در زمان) برای پر کردن خلاء داستانی در کل روایت فیلم میآورد، نقصی آشکار است که صرفا وجوه بصری فیلم را هیجانانگیز و زیباتر نشان میدهد.
کریستوفر نولان اساس کار خود را در این فیلم بر ذهن و توانایی انجام اعمال محیرالعقول ذهنی به واسطه کاراکترهای فیلم میگذارد. به این طریق که از نقطهنظر کارگردان، کلیه رفتار و حرکات انسانها از زمینهای ذهنی برخوردار هستند و قابلیت نفوذ تدریجی به پیرامون خود را دارند. شروطی که نولان برای اجرای این امور در نظر میگیرد ابتدا شناخت و اراده درونی فرد است که نقشی تعیینکننده در سرنوشت _مرگ یا زیستن دوباره شخص_ ایفا میکند.
مورد مذکور به شکلی فاحش در صحنه پایانی فیلم زمانی که قهرمان محوری (مرد سیاهپوست) به کاراکتر نیل(رابرت پاتنسن) کسی که تا لحظات نهایی ماجرا او را همراهی کرده، پرسشی را مطرح میکند عمیقا قابل دریافت است. در این سکانس مرد سیاهپوست که تا آن لحظه از بیان چنین پرسشی خودداری کرده، دستآخر این نکته را یادآور میشود که نیل توسط چه کسی استخدام شده و به چه دلایلی هیچگاه او را تنها نگذاشته است. پاسخی که نیل خطاب به این کاراکتر بیان میکند -یعنی خودت خواستی آن هم وقتی در ذهن خودت من و این اتفاقات را جستجو میکردی- پایانبخش تمام پرسشهای مخاطبان از طیفهای مختلف نسبت به این پیچشِ ذهنی است. واژه خودت، درواقع اعمال و اندیشههای ذهنیِ نهفته در ذهن بشر است که در ظرفِ ناخودآگاه جای گرفته است. از این جهت، نولان به خوبی روی این بخش که حقیقتا نوعی فرارِ رو به جلو در بستر داستانپروری به شمار میآید، مانور میدهد و تا حد ممکن شکل کلی فیلم را بر همین سیاقِ مردمپسند استوار میکند.