فیلم آشفته گی تازه ترین اثر فریدون جیرانی از هفته گذشته به اکران عمومی رسید
اختصاصی سینمانیوز : نقد فیلم آشفته گی آخرین ساخته فریدون جیرانی
نگاهی به ماهیت ژانر در فیلم آشفتهگی
فاطمه فریدن/ نویسنده و منتقد سینما
برزخِ خودخواسته
فریدون جیرانی در فیلم آشفتهگی همچنان بر اجرای شکل کلاسیک و پیشینِ گونه نوآر پافشاری ورزیده
و فارغ از قاببندیهای فشرده، نورپردازیهای خوفناک و حضور کاراکترها در مکانهایی ساکن، به شیوه اجرایی
فیلمهای نوآرِ قدیمیِ اروپایی وفادار میماند. دریا مشرقی یکی از محوریترین مشخصههای ژانر نوآر یعنی زن
اغواگر و فریبکار را در خود پرورده و به واسطه ارزشهای زنانه، سعی در جلب مردان ثرتمند دارد. دریا، زنی
تربیتیافته از طبقه فرودست جامعه، با سوءاستفاده از اختلاف خانوادگی میان باربد و با اندکی بردرباری به خرج
دادن، دست آخر پیروزی نهایی را از آن خود میکند. از طرفی، هر یک از کاراکترها طبق زیرساختهایی که ژانر
نوآر تعریف میکند، پس از پشت سر گذاشتن تجربه عشقی موقتی یا ناموفق به مرگی غرورآفرین نائل میآیند.
نمونه قابل ذکر آن نیز نقطه اوج رو به پایان فیلمنامه است که مضمون «شیفتگیِ مرگبار» به عنوان پرکاربردترین
مضامین متداول سینمای نوآر به نمایش درمیآید. شیفتگیِ مرگبار یا «مرگِ شورمندانه» یعنی مِهری که از شور
و شیدایی و اغوا و فریب نشأت گرفته و با افتادن در یک مسیر نادرست موجب شود که یکی از شیفتگان، دیگری
را به قتل برساند.
مشرقی در حالی که به باربد زورق علاقه نشان میدهد و با این که به حقهّ باربد برای جایگزین
شدن با بردیا آگاه شده، اما عشق باطنی او نسبت به باربد انکارنشدنی است. در آخرین صحنههای فیلم، دریا با
وجود آن که به باربد شلیک میکند، اما اسلحه را روی میز و مقابل مردِ عاشق (باربد) میگذارد و با پولهایی که
به چنگ آورده، میگریزد. در این لحظه، عشقی در میان نزاع و جدال به تصویر کشیده میشود که اثری از تنفر در
آن وجود ندارد، اما محتوم به سرنوشتی اندوهبار است. به لحاظ ساخت پیرنگ، نیرنگ باربد، ترفند مستعملی است
که در نیمه ابتدایی فیلمنامه کاشته میشود، اما در فصل دوم و سوم فیلمنامه گرهای دراماتیک و معضلی بزرگ در
مسیر جولان دادن کاراکترها بدل میگردد. با این حال، عناصر سبکی در سینمای نوآر را میتوان بر پیرنگهای
متنوعی منطبق کرد، به طوری که بافت پیچیده و تودرتوی سرنوشت آدمی را بازتاباند.
چشمگیرترین سکانس فیلم که به مایههای نوآری، ماجراجویانه و حتی ملودرامگونه میافزاید، اقدام پیمانشکنانه
زن (دریا) در مقابل دو مرد است که برای کسب قدرت حتی حاضر به تغییر هویت خویشاند؛ باربد، نویسندهای که
خود را به جای بردیا جا میزند و همسر سابق دریا که اوباشی پایینشهری است و فقط به پول میاندیشد.
جهان وهمانگیز و تا حدی پارانویایی که جیرانی از کنش کاراکترها در این فیلنامه ترسیم میکند، بیش از هر چیز
آستانه تحملپذیری بینندگان فیلم را نشانه میرود. اما از دیدگاهی دیگر، طبقهبندی فیلمنامههای این فیلمساز
قدیمی عموما به سهولت انجام میپذیرد و حاصل تفکر و جهانبینی خاص او نسبت به ژانرهایی نام آشنا در نگاه
مخاطبان است. این ویژگی از منظری یک مزیت برای فیلمنامهنویس یا صاحب اثر شمرده میشود، زیرا هر ناظری
به محض رویارویی با فیلم، مناسبات طراحی شده میان کاراکترها را بدون هراس یا تعلل در ذهن خود واکاوی و تحلیل میکند.