فیلم سینمایی Marriage Story از فیلم های مورد توجه قرار گرفته اکران شده در سال 2019 است . فیلمی با بازی اسکارلت جوهانسون
سینمانیوز : نقد فیلم سینمایی داستان ازدواج (Marriage Story)
فاطمه فریدن / نویسنده و منتقد سینما
بخشِ مرده ی درون
ساحت روایی داستان در فیلم داستان ازدواج بیش از آن که منطبق بر منطق روایت یا علیت در داستانسازی باشد، از ابزارها و یاریدهنده
های حسی در جهت حفظ تدوام روایت خود بهره میگیرد. چنینی روندی پس از نمایش کم نقصِ معرفی کاراکترها در ابتدا و فقط به واسطه
خواندن یک برگه کاغذ درباره خصوصیات این زوج آغاز شده و در ادامه منطق روایی مضاعفی برای پایان بخشیدن به چنین ساحتی در دست ندارد.
در نیمه میانی فیلم پس از نزاع و بحثهای بیهوده بین نیکلول و چارلی و هنگام درخواست طلاق از سوی زن، یک نکته مهم که بیشتر وابسته به
منطق حسیِ داستان بوده، آشکار میشود؛ بیزاری در عین دوست داشتن.
این زوج در ابتدا تصمیم میگیرند همه موارد را بدون مزاحمت یا کمک خانواده و دوستان خویش حل نمایند و حتی اموال و دارایی که تا به امروز
از مسیر هنر و آثار تلویزیونی کسب کرده اند را میان خودشان به اختیار تقسیم نمایند.
اما اتفاقی که در این حین، آشفتگی وجودی این دو را بیشتر و آتش میان اختلاف را شدت میبخشد، مداخله دائمی کسانی است که یا خودشان
را وکیل و امانتدار این زوج معرفی میکنند و در آغاز دوستی آنان با این دو کاراکتر، حس دوستی و صلحطلبی را ظاهرا به نمایش میگذارند،
اما درنهایت با خودخواهی و تکبر خود مانع از برقراری ارتباطی صمیمانه و منطقی مابین این دو نفر میشوند.
کشمکشی که سایر کاراکترها در میانه داستان به راه میاندازند، بیش از همه شعله احساسی داستان را شعلهور و سد راه برای پرداخت
داستان به شکل عرضی در داستان می شود. با توجه به آن که درنظرگرفتن شاخصه حسی و به کار بستن بار عاطفی، عنصری ضروری و
حیاتبخش در این قبیل داستانهای خانوادگی است، بامباک کارگردان فیلم نیز میکوشد این خصوصیت تماشاگرپسند را تا پایان حفظ کرده
و سِیر روایی فیلم را روی همین شگرد سوار کند.
نقد فیلم سینمایی داستان ازدواج (Marriage Story)
به عنوان نمونه، چارلی پس از آن که درمییابد نیکول وکیلی را استخدام کرده و برای دستیابی به حضانت فرزند خود به هر نوع اقدام اخلاقی
و غیر اخلاقی دست برده است، خود نیز وکیلی را استخدام و رقابتی نفسگیر و درواقع جنگی دونفره را آغاز میکند.
وکلا و سایر افراد اعضای خانواده نیکول نیز هر یک به نوبه خود رنجی به انواع دردهای ذهنی این زوج می افزایند. یکی از صحنههایی که شور
احساسی و دشمنی بیش از اندازه این دو کاراکتر را عیان کرده و برونریزی خشونت و احساسات مرده درون را به خوبی نمایش میدهد،
سکانس واگویی صحبتها و اطلاعات زندگی خصوصی شخصیتها در مکانی عمویتر و مقابل چشم همگان در دادگاه است.
این صحنه که به نوعی شکست عاطفی هر دوکاراکتر را به واسطه به فروش رساندن حریم خصوصی مشترک آن دو پیش از هر نبردی آشکارا
نشان میدهد، یکی دیگر از وزنههای سنگین عاطفی و حسی در پردازش شخصیتها و روند علّی داستان است که هرچند ذهن بیننده را به
هیجان یا رخدادی خارج از این موقعیت های عادی و ساده ارجاع نمیدهد، اما رسوب حسیِ باقی مانده در تماشاگر را افزایش و او را به دیدن
مابقی فیلم ترغیب میکند.